قطعه ای از کتاب شازده کوچولو
آدم بزرگها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمیکنن. هیچوقت نمیپرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازیهایی رو دوست داره؟ پروانه جمع میکنه یا نه؟ میپرسن:
داستان کوتاه خانه آستریون
میدانم که به خودخواهی، شاید به مردم گریزی و شاید به دیوانگی متهمم میکنند. این اتهامات (که به موقعاش کیفر خواهم داد) خنده دارند. درست است که از خانهام خارج نمیشوم، ولی این هم درست است که درهای خانهام که تعداد آنها بی نهایت1است روز و شب برای انسانها و حیوانها بازند. هر که میخواهد وارد شود. نه تزیینات بیهودهی زنانه پیدا میکند و نه شکوه غریب کاخها را. بلکه با آرامش خلوت روبرو میشود. همچنین خانهای مییابد که مانند آن دیگر در هیچ جای سطح زمین وجود ندارد.
معرفی کتاب " موج نو " سینمای فرانسه
طلایه داران سینمای موج نو، همان جوانانی که شور و شوق بازی بیلیارد برقی در سر داشتندپا به عرصه گذاشتند و شکوفا شدند، به قدرت رسیدند و حریف بورژوای خود را از صحنه بیرون راندند.
عقرب (داستان)
آدم نرم خو و مهربانی بود. فاصله چشمهایش از هم بسیار کم بود و این معمولاً حقه باز بودن آدم را میرساند. ابروهایش بالای بینی به هم پیوسته بود که این دلالت بر از کوره در رفتن ناگهانی میکند. بینیاش بلند و نوک تیز بود و این فضولی پایان ناپذیر را میرساند. لالهی گوشهایش بیش از حد معمول رشد کرده بود، چیزی که تمایل به جنایت را نشان میدهد.
گزیده سخنان ناپلئون
ناپلئون در سال 1769 میلادی در شهر آژاکیو جزیرهی کرس متولد شد. او به آکادمی نظامی فرانسه وارد شد و در سال 1785 میلادی، هنگامی که شانزده ساله بود، با درجه ستوان دومی از ارتش فرانسه فارغ التحصیل شد. ناپلئون در سی سالگی حاکم بلامنازع فرانسه بود، مقامی که قادر بود چهارده سال صاحب آن باشد. ناپلئون در دوارن حکومت خود بزرگترین اصلاحات را در سیستم اداری و دستگاه قانونی، حقوقی فرانسه صورت داد.
دعای سه پیرمرد
کشیش اعظم از اتاق خودش بیرون آمد تا گشتی در کشتی بزند. وقتی به جلوی کشتی رسید جمعی از دهقانان را دید که در بینشان دهقانی کوتاه قد چیزی را به آنها در دوردست نشان میدهد. کشیش به سمت اشاره او نگاه کرد اما در دریای سیمین گونه از نور آفتاب چیزی ندید. کنجکاو شد و جلوتر رفت تا حرفهایشان را بشنود ...









